جزئیات
دانلود Docx
بیشتر بخوانید
بعد از اینکه تصویری از ده فرمان را بر روی دیوار آشپزخانه اش دید، فرمان پنج میگفت: "تو نباید قتل کنی." و او پنج سال داشت و او درک نمیکرد چگونه مردی میتواند مرد دیگری را بکشد. پس همین بود. در آن سن اعتقادش نسبت به خدا این بود: من هرگز مرتکب قتل نخواهم شد. (وای.) اما جنگ جهانی دوم از راه رسید. و همه برای کمک به متوقف کردن این جنگ و کمک به پیروزی آمریکا بر دیکتاتورهای شرور ثبت نام میکردند. "داس" احساس میکرد که به آنها بپیوندد. با این حال، او دست به اسلحه نبرد.